ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

ارمیا تُپلو

حس ناب بي تكرار

مادر يعني.... مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو /صبوري.مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو/دلواپسي.مادر يعني به تعداد همه خوابهاي كودكانه تو بيداري.مادر يعني بهانه بوسيدن خستگي دستهايي كه عمري به پاي باليدن تو  چروك شد.مادر يعني بهانه در آغوش كشيدن زني كه نوازشگر همه سالهاي دلتنگي تو بود. مادر يعني باز هم بهانه مادر گرفتن.....هر روز روز توست مادرم.... ارمياي همه چي تمام من.... با تو به اندازه تمام سالهاي عمرم از زندگي لذت بردم.ممنون از توکه  مرا لايق  مادر بودن دانستي.دوستت دارم.                                   &n...
10 خرداد 1392

روزهاي مادرانه

اين روزها /اين روزهاي مادرانه /دلم ميخواهد همه چيز آهسته تر رخ بدهد تا من بتوانم همه اش را در يك نفس حبس كنم ......يك نفس عميق پسر شيرين من/ارمياي بي نظيرم/فقط بايد يه همچين پسري داشته باشي تا بدوني من چي ميگم.بالاخره وحيد عزيز رو بابا صدا ميكني ولي من هنوز در حسرت مامان گفتنت موندم/ولي عاشق اون ( ايا) گفتنتم. بعضي وقتا به خودم ميگم خدا چه انرژي به شما بچه ها ميده .از صبح كه بيدار ميشي دلت بازي ميخواد تا.....تازه ساعت 12 شب دوباره انگار شارژ ميشي. تمام عيد يه كم اسهال داشتي/ميدونستم از دندونته ولي فكر نميكردم 4 تا دندون با هم در بياد/خلاصه كه تپلي من الان 11 تا دندون داره.مثل همه بچه ها عاشق بيرون رفتن و پاركي/اونم نه يه با نه دو ...
20 ارديبهشت 1392

بهترين من

                                    خوب من....                           نام تو مرا همیشه مست می کند.....                           بهتر از شراب.....بهتر از تمام شعرهای ناب       &nb...
20 ارديبهشت 1392

2 ساله ميشويم....

                          به بهانه 11 فروردين سالروز يكي شدنمان                  وحيد عزيزم/    مهربانيت را ديده ام /نه در خواب/كه در بيدارترين لحظه هاي آبي بودنت   و آمده ام كه بمانم /براي تو  و تا هميشه   از تو ابديتي خواهم ساخت كه عشق اول و آخر حادثه من و تو باشد    و دل /هديه اي كه هميشه در تصرف چشمانت خواهد بود    2 ساله شديم /شايد بارها و بارها تو را در اين 2 ...
18 فروردين 1392

این روزهای ما

سلام  امروز که این خاطرات و مینویسم ارمیای من 1 سال و 1 ماه و 13 روزشه.اول از همه به خاطر این همه ناخیر عذر خواهی میکنم.آخه ارمیا روز به روز شیطون تر میشه و البته شیرینتر. من نه میتونم لب تاب و باز کنم و نه میتونم با موبایلم کار کنم.الان هم که اومدم ساعت  1 شبه و ارمیا تازه خوابیده . یک هفته میشه که متوجه شدم 2 تا از دندونای آسیای ارمیا جون  اومدن بیرون.اینم از اون چیزای منحصر به فردشه که قبل از دندونای نیش دندون آسیا در آورده.یعنی الان 6 تا دندون داره......خوابش یه کم بهتر شده ولی شیطنت هاش روز به روز بیشتر و بیشتر میشه.این روزا میتونه چند کلمه حرف بزنه.مثلا میگه:توووووووپ            ...
28 بهمن 1391

پايان 9 ماهگي

امروز ارميا جون ,9ماهگيش تموم ميشه و وارد 10 ماهگي ميشه.چه قدر زود ميگذره اين روزااااا. انگار همين ديروز بود منتظر بوديم بدنيا بياي و ببينيم آخه اين شاهزاده ما چه شكليه ,چه جور شخصيتي داره/اما حالا ميبينيم كه خدا يه پسر شيطون به ما داده كه همه چي رو بهم ميريزه/يه لحظه يه جا آروم نميمونه..تمام كابينتا رو بهم ميريزه.روزي چند بار كشوي لباساشو خالي ميمنه ومن جمعشون ميكنم.......ارميا جون!يعني شما احساس خستگي نمي كني ؟  دندوناي پايينت ديگه كاملا معلوم شدن,ولي 2 روزه كه مامان متوجه شدم دندوناي بالات هم داره در مياد. الهي من بميرم كه شما اين قدر درد نكشي.دوباره اسهالت هم شروع شده.خيلي دوست داشتم مثل دفعه ي قبل مرخصي بگيرم و پيشت بمو...
15 دی 1391